مادرم بالاخره یک ایمیل زد و من یک کم خیالم راحت شد. حتی از نوشته های سربسته اش هم می شه فهمید چقدر خوشحاله که من ایران نیستم. مادرم نوشته اوضاع را که می دونی از اول انقلاب بدتره - مادرم همه جوره اش را دیده و یادش هم نرفته
بحث های خاله ام رو اول انقلاب
جنگ و کشتارهای سال ۶۷
۱۸ تیر
و .... که شاید من الان یادم رفته
یک چمدونم را بسته ام و گذاشته ام دم در. با بانک هم تماس گرفته ام که بهم وقت ۲ هفته دیگه را می ده - پاسپورت ایرانی هم ندارم - شناسنامه ایرانی من هم به سلامتی هیچ جا نیست که پیدا بشه
قرار بوده نوامبر برم ایران - مادرم که کلی هیجان زده بود دیگه اصلا حرفشو هم نمی زنه. می خوام ثبت نام کنم کلاسهای کمک های اولیه
بحث های خاله ام رو اول انقلاب
جنگ و کشتارهای سال ۶۷
۱۸ تیر
و .... که شاید من الان یادم رفته
یک چمدونم را بسته ام و گذاشته ام دم در. با بانک هم تماس گرفته ام که بهم وقت ۲ هفته دیگه را می ده - پاسپورت ایرانی هم ندارم - شناسنامه ایرانی من هم به سلامتی هیچ جا نیست که پیدا بشه
قرار بوده نوامبر برم ایران - مادرم که کلی هیجان زده بود دیگه اصلا حرفشو هم نمی زنه. می خوام ثبت نام کنم کلاسهای کمک های اولیه
salam doostam.
ReplyDeleteNov miri Iran yani?
kheili movazebe khodet bash.
سلام
ReplyDelete